بی سرزمین تراز باد
تنهام نذار
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
صدراباد
ردپایی برساحل
وایرلس همیارنت
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه
همسریابی
درگاه پرداخت اینترنتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بی سرزمین تراز باد و آدرس abrobad.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 134
بازدید کل : 65706
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نويسندگان
گمنام

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : گمنام

افسانه هارا رها کن!
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند...
من اگر نباشم...!
دیگری جایم را پرمی کند...
به همین سادگی

 
نگاره: ‏افسانه هارا رها کن!
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند...
من اگر نباشم...!
دیگری جایم را پرمی کند...
به همین سادگی‏
 
من بودم و نقص عضو بالای 75 درصد حکم جهاد بود ولی پایی نبود همراهی کنه
 
چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : گمنام

Sat 13 o 45

20/9/92..........felon harfi nist natal hame b rozean

 

 

 
پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : گمنام

دیگه دیدنم محاله

دیگه برگشتم خیاله

 

 
پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:, :: 9:14 :: نويسنده : گمنام

تیر ماهی های عزیزم تولد قشنگتون مبارک.............هزار ساله بشین الهی............

تیر ماهی های عزیزم تولد قشنگتون مبارک.............

هزار ساله بشین الهی............

 

 

 
چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 20:38 :: نويسنده : گمنام

 
یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 22:53 :: نويسنده : گمنام

 

يه خـــــردادی  نمي تونه دوست داشته باشه،
بعد دوست نداشته باشه،
و بعد باز دوست داشته باشه !

اون فقط ميتونه دوست داشته باشه، دوست داشته باشه، دوست داشته باشه، دوست داشته باشه ،
...
...
و بعد ديگه هـــــرگـــــز دوست نداشته باشه!

مواظب باشيد به اونجــــا نرسونيـــدش . . .;)
 
یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : گمنام

 

شاید خیلی مغرور باشم...
اونقدر زیاد که نتونم احساسمو به زبون بیارم...
اینکه هر روز قربون صدقت برم....
اینکه هر روز بگم دوستت دارم...
اینکه وقتی قربون صدقم میری عکس العمل نشون بدم...
...

اما ی دل دارم که فقط تو رو میخواد ...
ی قلب که فقط برای تو میزنه...
هر چقدرم که دور باشی...
هر چقدرم که دیر بیای...
منتظرت میمونم....

خیلی دوستت دارم، بدجور دلتنگتم....
 
جمعه 19 آبان 1391برچسب:, :: 22:37 :: نويسنده : گمنام

 

  • ...محبتت را می گذارند پای احتیاجت …
    ...صداقتت را می گذارند پای سادگیت …
    ...سکوتت را می گذارند پای نفهمیت …
    ...نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت …
    ...و وفاداریت را پای بی کسیت …
    !!!و آن قدر تکرار می کنند که خودت باورت می شود که تنهایی و بی کس و محتاج...
 
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 20:28 :: نويسنده : گمنام

 

 
سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : گمنام

 

دلـــــــــــــــــــــم اِمـــروز . . .

دلم واســه داشتنت پــَر کــه نـــه . . .

پــَر پــَر می زنــه . . .
...

واســـه بــودنتـــ و بغل کــردنتـــــ

اینکـــ ســرمـــو بــذارمـــ رو شـــونه اتـــــ

و تـــ♥ــو دستــاتـــو فـرو کنی لای مــوهــامـــو

بگــــے: فقطــ مــالِ خـــودمی
 
سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, :: 19:11 :: نويسنده : گمنام

 

آنقدر دوستت دارم
که هر چه بخواهی ،
همان را بخواهم
اگر بروی شادم ،
اگر بمانی شادتر،
...
تو را شاد تر می خواهم
با من یا بی من
بی من اما ،
شادتر اگر باشی
کـمـی ،
فـقـط کمی ،
نـا شادم

و این همان عشق است
عشق همین تفاوت است........

.........

همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد
خواستن تو تنها یک مرز دارد ،
و آن نخواستن توست ،
و فقط یک مرز دیگر
و آن آزادی توست،
تو را آزاد می خواهم
 
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 22:39 :: نويسنده : گمنام

 

مخاطب خاصم دوست دارم "بكنمت"
.
.
.
.
...

.
.
.
.
.
.
.
.
.
اما با خودم ميگم گل كه كندن نداره!
تو روح هرچي آدمه منحرفه :-)
 
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 15:16 :: نويسنده : گمنام

 
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 15:12 :: نويسنده : گمنام

 

عزیزم کدومشو دوس داری؟؟

 

 

 
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : گمنام

 

با یه شکلات شروع شد...
من یه شکلات گذاشتم تو دستش
اونم یه شکلات گذاشت تو دست من
من بچه بودم،اونم بچه بود
سرمو بالا کردم،سرشو بالا کرد
...

دید که منو میشناسه
خندیدم گفت دوستیم؟
گفتم دوست دوست
گفت تا کجا؟
گفتم دوستی که تا نداره
گفت تا مرگ؟
خندیدم و گفتم: من که گفتم تا نداره
گفت باشه تا پس از مرگ؟
گفتم نه نه نه نه تا نداره
گفت قبول،تا اونجا که همه دوباره زنده میشن
یعنی زندگی پس از مرگ
بازم با هم دوستیم؟تا بهشت تا جهنم
تا هرجا که باشه من و تو با هم دوستیم؟
خندیدم و گفتم تو براش تا هرجا که میخواد یه تا بذار
اصلا یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا
اما من اصلا براش تا نمیذارم
نگام کرد، نگاش کردم
باور نمیکرد، میدونستم اون میخواست
حتما دوستیه ما تا داشته باشه
دوستیه بدون تا رو نمیفهمید..
 
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 15:5 :: نويسنده : گمنام

 

وقتی یه دختر به خاطر یه پسر اشک میریزه ....
يعني واقعن عاشقشه
.
.
.
...

اما ....
.
.
.

وقتی یه پسر به خاطر یه دختر اشک بریزه
.
.
.
.
.

یعنی هیچ وقت دیگه نمیتونه دختر دیگه ای رو مثل اون دوست داشته باشه !
 
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 21:21 :: نويسنده : گمنام

 

 
شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 8:52 :: نويسنده : گمنام

 

اگر کسی رو دارید که با شما تو هر لحظه از زندگیتون همراهتونه ازش تشکر کنید ...

من که یه دنیا بوس میفرستم براش :*:*:*:*:*:* ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

تو این دوره زمونه کی میاد به درد دل یکی دیگه گوش بده ؟؟؟
پس اگه کسی رو دارید که سنگ صبورتونه ، ببوسید و ازش تشکر کنید :)
 
پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : گمنام

 

مراببخش ...اگربه توپيله كردم " كمي طاقت بيار" پروانه ميشوم وميروم...

 

 
یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, :: 15:47 :: نويسنده : گمنام

 

خسرو شکیبایی می گفت:
بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت
که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،

بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه
...
که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.

زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.
(روحت شاد عمو خسرو)
 
یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, :: 15:6 :: نويسنده : گمنام

 

چرا اینقدر نگاهت بی قراره چرا این خونه آرامش نداره
بگو كی زندگیتو تلخ كرده چرا دستای تو این قدر سرده
كدوم بی رحمی رویاتو سوزونده كه از لبخند تو چیزی نمونده
نمیذارم كه چشمات خیس باشه دارم میرم تا حالت رو به راه شه
میون این همه نامهربونی دارم میرم كه تو عاشق بمونی
...
شكسته این دل غمگین و تنگم دارم میرم با یه دنیا بجنگم
جدایی از تو سخته اما میرم میرم تا خنده هاتو پس بگیرم
حالا كه بغضمون طاقت نداره چه خوب میشه اگه بارون بباره
حلالم كن اگر كه گریه كردم دعا كن كم نیارم برنگردم
از امشب با خیالت همنشینم دعا كن خوابتو هر شب ببینم
نمیدونی كه قبل از رفتن من چه مردایی كه رفتن برنگشتن
چشای خیلیا از عشق تر شد دلاشون به خدا نزدیكتر شد
 
یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, :: 15:1 :: نويسنده : گمنام

 

گفتم دوستت دارم ؛ باور نكرد
گفتم عاشقتم ؛ باور نكرد
گفتم اگه بري از غصه ميميرم ؛ بازم باور نكرد
گفتم نرو ؛ ولي رفت .........................

ديزوز اومده بود پيشم
يه دسته گلم برام آورده بود
گفت دوستت دارم ؛ هيچي نگفتم
گفت عاشقتم ؛ بازم هيچي نگفتم
گفت باشه جوابمو نده ؛ ولي يادت باشه پشيمونم
اينو گفت و رفت ؛ منم آروم اشكهامو پاك كردمو حرفي نزدم
رفت ولي ..........................................................
جاي اشكاش هنوز روي سنگ قبرم مونده .................................
 
شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 16:8 :: نويسنده : گمنام

 

میگن : خدا آدمایی رو که خیلی دوست داره زیاد امتحان میکنه !

.
.
.
...
.
.
.
.
.
.
.
اینطور که من حساب کردم خدا " دیوونه ی " منه . . . !!!
 
 
شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 15:58 :: نويسنده : گمنام

 

بهش بگی دوستش داری ؛ پررو میشه و میره ...
بهش نگی دوستش داری ؛ ناامید میشه و میره
بهش محبت کنی ؛ خوشی میزنه زیر دلش و میره ...
بهش محبت نکنی ؛ از یکی دیگه محبت میگیره و میره !
خلاصه اومده که بره ....
...خودتو خسته نکن ... !!!
لعنــــــــــتى................................ ♥ ♥ ♥
 
پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 17:38 :: نويسنده : گمنام

من غــــــرورم را به راحتــــــی به دست نیــــــاوردم
کــــــه اگه دلـــت خواست خـــــردش کنی ... !
غـــــــرور من اگر بشکـنـــــــد
با تـــکـــــه هـــایـــــش
شاهـــــــرگ زنــــدگـــــی تـــــو را نیز خواهـــــم زد

اخه وقتی ارزششو نداره مرض داری میخوای باهاش باشی؟؟؟؟؟

 
سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, :: 15:37 :: نويسنده : گمنام

 

 
یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, :: 15:27 :: نويسنده : گمنام

یک نگاه تو کند من را روانی

تو نگاهی هم نکردی من شدم آقا روانی

 

 

چقدر غروب ها دلگیره

انگار خورشید هم دلش خونه

یارو اوهم افتاده از او دور

غروب برای همینه که گریه میکنه

یار من برگرد درسته تو را ندیده ام

خیلی وقت است دل من هم خونه

 

 

بیا لیلای من

آقا بیا که تورا من نگاه کنم

یک لبخند بزنی و من جان فدا کنم

آقا بیا به خدا چشم در راهم

هر لحظه من بدوت تو هی گناه کنم

آقا بیا به جان مادر پهلوشکسته ات

تا کی میشود که هی به دیوار نگاه کنم

آقا بیا به غربت جدت امیر حق

هر روز به یاد غمش روضه به پا کنم

آقا بیا تو را قسم به رأس جد تو

تا گریه های خود با دیدنش تمام کنم

آقا بیا این جمعه نشد جمعه ی بعد

لطفا بیا که جانم را من فدا کنم

حس میکنم که لحظه به لحظه دور میشوم

آقای من میشود که من تو را نگاه کنم

هر شب به یاد غربت تو در آتشم

آقا بیا که خاکم را من به باد کنم

همچو پروانه دور شمع میگردم

بگذار در هوایت خودم را فنا کنم

دیوانه ام مجنو توام لیلای من

لیلا فسانه است من تو را تنها صدا کنم

 
یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : گمنام
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .



یادمان باشد که لبخندم را توى آیینه جا نگذارم . . .



یادمان باشد که در حرکت همیشه افق‌های تازه هست . . .



یادمان باشد که هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها . . .



یادمان باشد که به جستجوى راه باشم ، نه همراه . . .



یادمان باشد که غیر قابل تحمل وجود ندارد . . .



یادمان باشد که دلخوشی‌ ها هیچکدام ماندگار نیستند . . .



یادمان باشد که او که زیر سایه دیگری راه می‌رود ، خودش سایه‌ ای ندارد . . .



یادمان باشد که لازم است گاهی با خودم رو راست‌ تر از این باشم که هستم . . .



یادمان باشد که هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را . . .



یادمان باشد که زخم نیست آنچه درد می‌آورد ، عفونت است . . .



یادمان باشد که دست به کاری نزنم که نتوانم آن را برای دیگران تعریف کنم . . .



یادمان باشد که آنها که دوستشان می‌ دارم ، می‌ توانند دوستم نداشته باشند . . .



یادمان باشد که فرار، راه به دخمه‌ای می‌ برد برای پنهان شدن نه آزادی . . .



یادمان باشد که باورهایم شاید دروغ باشند . . .



یادمان باشد که آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته‌اند و او را راه می‌برند . . .



یادمان باشد که لزومی ندارد همان قدر که تو برای من عزیزی ، من هم برایت عزیز باشم . . .



یادمان باشد که اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید . . .



یادمان باشد که تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است . . .



یادمان باشد که هوشیاری یعنی زیستن با لحظه‌ها . . .



یادمان باشد که آرامش جایی فراتر از ما نیست . . .



یادمان باشد که من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهاییم . . .



یادمان باشد که برای پاسخ دادن به احمق ، باید احمق بود !



یادمان باشد که در خسته‌ ترین ثانیه‌های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست !



یادمان باشد که سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته‌ اند ، هر کسی سهم خودش را می‌آفریند . . .



یادمان باشد که آن هنگام که از دست دادن عادت می‌شود ، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست . . .



یادمان باشد که پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند . . .



یادمان باشد که آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود . . .



یادمان باشد که نیازمند کمک‌ اند آنها که منتظر کمکشان نشسته‌ ایم . . .



یادمان باشد که: به تمامی نا امید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی . . .



یادمان باشد که گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد . . .



یادمان باشد که خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن‌ اش نخواهم بود . . .



یادمان باشد که وظیفه من این است ؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه . . .




یادمان باشد که همیشه چند قدم آخر است که سخت‌ ترین قسمت راه است . . .
 
دو شنبه 2 مهر 1391برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : گمنام

 

 

کاش یکی الان اینجا بود ومیفهمید چه حالی دارم

 امروز یکشنبه ۷/۱۲/۹۰ عصر کلاس داشتم رفتم این ...مهندس ... هم از صبح که بیدار شده بود رفته بود رو اعصابه من داشتم دیونه میشدم هی از اندازه دوس داشتنم نصبت به خودش میپرسید وپای دیگرانو وسط میکشید و مدام پیام میداد نمیشدم جوابش ندی اگه جواب نمیدادم

 مرتب تک زنگ میزد از تک زنگ زدنم متنفرم تک زنگشم یعنی که جواب پیامم بده منم جواب میدادم میدونستم که یه چیزیش هست اخه از حرفاش معلوم بود یه حسهایی میکردم ولی باخودم میگفتم

 داره سر به سرم میزاره این دل من ساده نیستا دلم رفته بود

 حرفاش واقعا بوی جدایی میداد/مثل جدایی نادر از سیمین/ بلاخره با اسرار خودم که ...مهندس ....واضح حرفتو بزن من طاقتشو دارم بگو حرف دلتو چی میخای بگی...

 اخرش تو یه پیامک ۱۰ تومنی گفت همه حرفایی که صبح تاحالا میزدم شوخی نبود بلکه جدیه و واقعیت داره...منم کلی حالم گرفت فقط گفتم مبارکت باشه.......

یادم به حرف همیشگی بابا اومد یه جمله ای میگفت که من واقعا الان معنیشو فهمیدم اینه اون جمله

  /برو اونجایی که بخوننت نه بروننت/معنیش اینه جایی که خاستنت برو نه جایی که اهمیتت نمیدن.

قصه دل دلداه منم این بود امروز خدا به فریادش برسه تا صبح سکته نکنمم خوبه....

 

پی دلنوشته: تا مطما نشدی که اونی که دوسش داری دوست داره دنبالش نرو هر که میخاد باشه.تمام

 
پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 15:42 :: نويسنده : گمنام

 

انقدر پیش این و اون از خوبی هات تعریف کرده بودم
که وقتی سراغتو میگیرن, خجالت می کشم بگم
:
 
تنهام گذاشت رفت


 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد